تعداد: 1 - 15 از 16
مستیم از زلالی جام غدیر خم * هستیم شیعیان امام غدیر خم - موالا شدن فقط و فقط… ادامه
مستیم از زلالی جام غدیر خم*هستیم شیعیان امام غدیر خم- موالا شدن فقط و فقط شأن… ادامه
نسیم دست‌های نازک قاصدک را گرفت و او را بالا کشید. قاصدک خندید. همراه نسیم… ادامه
طیرو و طیرا بال‌بال می‌زدند. طیرا قاقو قاقو خندید: «پیامبر(ص) دارند آن طرف برکه… ادامه
بچّه‌‏ها توی محوّطه‌ی بیرونی سالن منتظر بودند. یک‏دفعه کیان گفت: «علی آمد!» -… ادامه

زمانی یکی از دوستانم در مورد جشن تولد از من سؤال… ادامه

کم‌کم ریسه‌های رنگی و چراغانی‌ها از در و دیوار شهر آویزان می‌شود و چشم و دل… ادامه

مادر یک بچه دبستانی چند بار دستش را می‌گیرد تا به او در یادگیری مسیر کلاس اول… ادامه
ده سال از هجرت می‌گذشت؛ هجرت بزرگ پیامبر صلی‌الله علیه وآله وسلم از مکه به… ادامه
آمنه در بستر خوابیده بود و از درد به خود می‌پیچید. دانه‌های درشت عرق روی… ادامه
سالهای اول خدمتم بود. در روستایی که فقط دو روســتا تا مرز ترکمنســتان فاصله… ادامه
بچـه ها! شـما می تـوانید این نمــایش را در مـدرسه اجــرا کنیـد. شخصیت ها: … ادامه
نگاه کن! ... چه جمعیتی! چه ازدحامی، چه مراسم باشکوهی! تا حالا چنین جمعیتی را… ادامه
دوست عزیزم سلام، شــاید اسم تو هم «علی» باشــد، مثل برادر من، مثل خیلی از هم… ادامه
چند سال پیش، در روز عید غدیر همه در باغ آقا رحمان میهمان بودیم. چه باغى! یک… ادامه