دمت گرم و دلت خوش باد ای عشق زنم از دست تو فریاد ای عشق
در این دنیا اگرچه سر به زیرم ســـرافراز از ُخم عید غدیرم
خُمی لبریز از آب گوارا بده جامی به ما پروردگارا
شکفته گل کنار برکۀ آب شده هفت آسمان پروردۀ آب
همین آبی که اکسیر حیات است دلیل رنگ سبز هر نبات است
همین آبی که تفسیرش امام است که با او نعمتش بر ما تمام است
همین آبی که باید تشنه اش شد به روز مرگ باید زنده اش شد
چه روز روشنی دارم من امروز عجب پیراهنی دارم من امروز
معطر از گلاب ناب باشد چنین پیراهنی نایاب باشد
مگر جشن و چراغانی عید است بلی عید است؛ این عیدی سعید است
همه خوش حال و خندان و عزیزند همه با کینه و غم در ستیزند
تبسم بر لب است و چهره مسرور جهان یکسر شده نورُّ علی نور
به زیر ابر پر بارش رسیدیم کنار او به آرامش رسیدیم
چه شب هایی که او محو خدا بود به راه آسمان ها آشنا بود
علی معنا و مفهوم نماز است علی دلبستۀ راز و نیاز است
علی چشم و چراغ کردگار است علی پروردۀ پروردگار است
درون سینه ها مشک و عبیر است گمانم باز هم عید غدیر است
شاعر: مهدی برگی - دبیر ریاضی
نظر دهید