ده سال از هجرت میگذشت؛ هجرت بزرگ پیامبر صلیالله علیه وآله وسلم از مکه به مدینه که مبدأ تاریخ هجری قمری بود. در این 10سال، رسول خدا گرچه تمام آیین و مناسک حج خانه خدا را برای مسلمانها توضیح داده بود،
در مورد نهجالبلاغه باید عرض کنم ما جامعهى ایرانى متأسّفانه قرنهاى متمادى از کتاب شریف روشنگر مبین نهجالبلاغه محروم بودیم. یک زندگى سعادتمند انسانى، از تمام ابعاد و با همهى خصوصیّات، از نهجالبلاغه قابل درس گرفتن است. اگر بخواهیم خودمان را بسازیم
عید سعید غدیر را تبریک عرض میکنم به همهی شما حضّار محترم و به همهی ملّت ایران و به همهی مسلمانان عالم؛ چون عید غدیر با معنای درست و برجستهای که از آن میشود کرد، متعلّق به همهی مسلمانان است؛ همهی عالم اسلام باید عید غدیر را گرامی بدارند، و به معنای واقعی کلمه «عیداللهالاکبر» است
آمنه در بستر خوابیده بود و از درد به خود میپیچید. دانههای درشت عرق روی پیشانیش میدرخشید. شعله چراغ پیسوز بر تاقچه اتاق میلرزید. ناگاه نور درخشانی سرتاسر اتاق را روشن کرد. چهار بانوی نورانی
بچـه ها! شـما می تـوانید این نمــایش را در مـدرسه اجــرا کنیـد. شخصیت ها: برکه ـ گنجشک صحنه: [چند درخت کهنسال در گوشه و کنار صحنه وجود دارد. برکه و گنجشک آهسته با هم صحبت مى کنند.]
سالهای اول خدمتم بود. در روستایی که فقط دو روســتا تا مرز ترکمنســتان فاصله داشــت، تدریس میکردم. وقتی میپرسیدند: «امسال کجایی؟» میگفتم: «دو قدم مانده به مرز.» معلم چندپایه بودم؛ اول و ســوم. از همان روزهای اولی که وارد روســتا شــده بودم،
نگاه کن! ... چه جمعیتی! چه ازدحامی، چه مراسم باشکوهی! تا حالا چنین جمعیتی را کیجا ندیده بودم. من سالهاست که این جا هستم؛ در دامن صحر ا، میان راه مکه و مدینه. مرا که میشناسید؛