واقعه غدیر از مهم‌ترین وقایع تاریخ اسلام است که در آن، پیامبر اسلام(ص) هنگام بازگشت از حجة الوداع در 18 ذی‌الحجه سال دهم قمری در غدیر خم، امام علی(ع) را جانشین خود معرفی کرد. حاضران در آن واقعه که بزرگان صحابه نیز در میان‌شان بودند، با امام علی(ع) بیعت کردند.

هجرت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از مکه معظمه، نقطه عطفی در تاریخ اسلام به شمار می‌رود. بعد از این هجرت، حضرت سه بار به مکه سفر کرده‌اند: بار اول در سال هشتم، پس از صلح حدیبیه به عنوان انجام «عمره» وارد مکه شدند؛ بار دوم در سال نهم به عنوان «فتح مکه» وارد این شهر شدند؛ و سومین و آخرین بار بعد از هجرت در سال دهم هجری به عنوان «حجة الوداع» به طور رسمی اعلان حج دادند تا همه مردم در حد امکان حاضر شوند.
در این سفر دو مقصد اساسی در نظر بود، یکی بیان مسائل حج، و دیگری مسئله ولایت و خلافت بعد از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم).
پس از اعلان عمومی، مهاجرین و انصار و قبائل اطراف مدینه و مکه و حتی بلاد یمن و غیر آن به سوی مکه سرازیر شدند. جمعیتی حدود یکصد و بیست هزار نفر در مراسم حج شرکت کردند. امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) هم که قبلا از طرف حضرت به یمن و نجران برای دعوت به اسلام و جمع آوری وجوهات رفته بودند، به همراه دوازده نفر از اهل یمن برای انجام اعمال حج به مکه رسیدند.
با رسیدن ایام حج، در روز نهم ذی‌الحجه، حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به موقف «عرفات» رفتند و بعد از آن اعمال حج را یکی پس از دیگری انجام دادند، و در هر جا که زمینه فراهم بود، مطالبی بیان می‌فرمودند:

1.1 - خطبه پیامبر در منی

در سرزمین منی پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اولین خطابه خود را ایراد فرمودند که در واقع فراهم کردن زمینه «خطبه غدیر» بود. در این خطبه ابتدا به امنیت اجتماعی مسلمین از نظر جان و مال و آبرو اشاره نمودند و سپس به خون‌های بناحق ریخته و اموال به غارت رفته در دوران جاهلیت اشاره کردند...، آن گاه مردم را از اختلاف و دشمنی بعد از خود بر حذر داشتند و تصریح فرمودند: «اگر من نباشم، علی بن ابی طالب در مقابل متخلفین خواهد ایستاد.» سپس با بیان حدیث ثقلین فرمودند: «عده‌ای از همین اصحاب من روز قیامت اهل جهنم خواهند بود.[5]

1.2 - خطبه مسجد خیف

در روز سوم توقف در منی، بار دیگر دستور فرمودند تا مردم در مسجد خیف اجتماع کنند. در ابتدای خطبه تاکید فرمودند که گفته‌های او را خوب به خاطر بسپارند و حاضران به غائبان برسانند.
در این خطبه به اخلاص در عمل و دل‌سوزی برای امام مسلمین و دوری از تفرقه سفارش نمودند و اعلام کردند که تمام مسلمانان در برابر حقوق و قوانین الهی یکسان می‌باشند. آن گاه بار دیگر مسئله خلافت را متذکر شدند و حدیث ثقلین را به زبان جاری فرمودند که «من دو چیز گرانبها در میان شما باقی می‌گذارم که اگر به آن دو تمسک جویید، هرگز گمراه نخواهید شد؛ [آن دو] کتاب خدا و عترتم؛ اهل بیتم، می‌باشند.»
در همین زمان بود که برخی از منافقان و منحرفان احساس خطر کردند و آرام آرام برنامه‌های خویش را آغاز نمودند.[6]

1.۳ - اعلان اجتماع در غدیر خم

پس از اتمام حج، بلال حبشی از طرف پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به مردم اعلان کرد: «فردا همه به جز معلولان باید در غدیر خم حاضر باشند.»
«غدیر» که قبل از «جحفه» قرار دارد، محل افتراق اهل مدینه و مصر و اهل عراق و اهل نجد بود و آبگیر و درختان کهنسالی در آن وجود داشت. به امر الهی این مکان برای اجتماع انتخاب شد و طبق دستور پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بیش از یکصد و بیست هزار نفر همراه ایشان برای اجتماع در آنجا حرکت کردند، حتی دوازده هزار یمنی که مسیرشان به سمت شمال نبود، تا غدیر همراه آن حضرت آمدند.[7][8][9][10]

2 - کیفیت خطبه غدیر

وقتی جمعیت به غدیر خم رسید، حضرت فرمودند: «ایها الناس اجیبوا داعی الله، انا رسول الله؛ ‌ای مردم! دعوت کننده خدا را اجابت کنید، من فرستاده خدایم.»
و این کنایه از آن بود که وقت ابلاغ پیام بس مهمی فرا رسیده است. پس از این دستور، همه مرکب‌ها متوقف و جلو رفته‌ها باز گشتند. شدت گرما به حدی ناراحت کننده بود که مردم و حتی خود حضرت گوشه‌ای از لباس خود را به سر‌انداخته و گوشه‌ای از آن را زیر پای خود قرار داده بودند، و عده‌ای از شدت گرما عبای خود را به پایشان پیچیده بودند. از سوی دیگر پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مقداد و سلمان و عمار را فرا خوانده، دستور دادند تا به محل درختان کهنسال رفته آنجا را آماده کنند. آنها خارهای زیر درختان را کندند و آنجا را صاف نمودند و آب و جارو زدند، و در فاصله بین دو درخت، روی شاخه‌ها پارچه‌ای به عنوان سایبان‌ انداختند تا آن محل برای برنامه سه روزه آن حضرت کاملا مساعد شود.
سپس با کمک سنگ‌ها و جهاز شتران منبری به بلندی قامت آن حضرت ساختند. بعد از اقامه نماز ظهر، حضرت بر بالای منبر رفت و امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) را نیز فرا خواند و به او دستور داد، بالای منبر بیاید و در سمت راستش یک پله پایین‌تر بر فراز آن قرار گیرد.[11][12][13][14][15][16][17]

3 - خلاصه خطبه غدیر

در اینجا به طور خلاصه خطبه غدیر را می‌آوریم:

3.1 - فرمان الهی

بعد از حمد و ثنای الهی فرمود: «اقرار می‌کنم به بندگی خدا و شهادت می‌دهم که او پروردگار من است، و آنچه به من وحی نموده، ادا می‌نمایم و الا ترس دارم عذابی بر من فرود آید...خداوند بر من چنین وحی کرده است: ‌ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن و اگر انجام ندهی، رسالت او را نرسانده‌ای و خداوند تو را از مردم حفظ می‌کند.[18
‌ای مردم! من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل کرده کوتاهی نکرده‌ام، جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوند سلام رساند...و مرا مامور کرد که در این محل اجتماع بپا خیزم و بر هر سفید و سیاهی اعلام کنم: «ان علی بن ابی طالب اخی و وصیی و خلیفتی و الامام من بعدی، الذی محله منی محل‌ هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی و هو ولیکم بعد الله و رسوله؛[19][20][21][22][23][24] به راستی علی بن ابی طالب برادر، وصی و جانشین من و امام بعد از من است. کسی که نسبت او به من همانند نسبت‌ هارون به موسی است، جز اینکه پیامبری بعد از من نیست و او صاحب اختیار شما بعد از خدا و رسولش می‌باشد.»

3.2 - اعلان امامت دوازده امام

«ای مردم! این مطلب را درباره او بدانید و بفهمید که خداوند او را برای شما صاحب اختیار و امامی قرار داده که اطاعتش را واجب نموده است...»
آن گاه فرمود: «ثم من بعدی علی ولیکم وامامکم بامرالله ربکم، ثم الامامة فی ذریتی من ولده الی یوم تلقون الله ورسوله.لا حلال الا ما احله الله ورسوله وهم ولاحرام الا ما حرمه الله ورسوله وهم...، و بعد از من علی صاحب اختیار شما و امام شما به امر خداوند؛ پروردگار شماست، و سپس امامت در نسل من از فرزندان اوست تا روزی که خدا و رسولش را ملاقات کنید. حلالی نیست مگر آنچه خدا و رسولش و آنان (امامان) حلال کرده باشند و حرامی نیست مگر آنچه خدا و رسولش و آنان حرام کرده باشند....»
آن گاه فرمود: «فمن شک فی ذلک فقد کفر کفر الجاهلیة الاولی ومن شک فی شی ء من قولی فقد شک فی کل ما انزل الی و من شک فی واحد من الائمة فقد شک فی الکل منهم والشاک فینا فی النار... هر کس در این گفتار شک کند، مانند کفر جاهلیت نخستین کافر شده است و هر کس در چیزی از سخن من شک کند، در همه آنچه بر من نازل شده شک کرده است و هر کس در یکی از امامان شک کند، در همه آنان شک کرده است و شک کننده درباره ما، در آتش است....»
تا رسید به جمله معروف «من کنت مولاه فهذا علی مولاه...؛ هر کس من صاحب اختیار اویم، این علی صاحب اختیار اوست....»

3.۳ - توجه اکید به مسئله امامت

بعد از آنکه آیه اکمال را بیان نمود، فرمود: «معاشر الناس، انما اکمل الله عزوجل دینکم بامامته، فمن لم یاتم به وبمن یقوم مقامه من ولدی من صلبه الی یوم القیامة والعرض علی الله عزوجل فاولئک الذین حبطت اعمالهم...؛ ‌ای مردم! خداوند دین شما را با امامت او (علی (علیه‌السلام)) کامل نمود، پس هر کس به او و به کسانی که جانشین او از فرزندان من و از نسل او تا روز قیامت و رفتن به پیشگاه خدای عزیز و جلیل، هستند، اقتدا نکند، پس چنین کسانی اعمالشان از بین رفته است....»
«ای مردم! بدانید که با علی، دشمنی نمی‌کند، مگر شقی، و با علی دوستی نمی‌کند، مگر کسی که دارای تقوا باشد، و به او ایمان نمی‌آورد مگر مؤمن مخلص....»

3.4 - هشدار به کارشکنی‌ منافقان

در ادامه فرمود: «معاشرالناس آمنوا بالله ورسوله والنور الذی انزل معه «من قبل ان نطمس وجوها فنردها علی ادبارها او نلعنهم کما لعنا اصحاب السبت»؛ [25] [26] ای مردم! به خدا و رسولش و به نوری که همراه او نازل شده است ایمان آورید، قبل از آنکه صورتهایی را هلاک کنیم و آن صورتها را به پشت برگردانیم یا آنان را مانند اصحاب سبت هلاک کنیم.»
آن گاه فرمود: «بالله ما عنی بهذه الایة الا قوما من اصحابی اعرفهم باسمائهم وانسابهم وقد امرت بالصفح عنهم فلیعمل کل امری ء علی ما یجد لعلی فی قلبه من الحب و البغض؛ به خدا قسم! از این آیه قصد نکرد مگر قومی از اصحابم که آنان را به اسم و نسبشان می‌شناسم، ولی مامورم که از آنان پرده پوشی کنم. پس هر کس باید مطابق آنچه در قلبش از حب یا بغض نسبت به علی می‌یابد، عمل کند.»
«معاشر الناس عدونا من ذمه الله ولعنه وولینا کل من مدحه الله واحبه...؛ ‌ای مردم! دشمن ما کسی است که خداوند او را مذمت و لعنت نموده، و دوست ما، هر کسی است که خداوند او را مدح نموده و دوستش بدارد...»

3.۵ - یادی از امام مهدی

«الا ان خاتم الائمة منا القائم المهدی، الا انه الظاهر علی الدین الا انه المنتقم من الظالمین الا انه فاتح الحصون و‌هادمها الا انه غالب کل قبیلة من اهل الشرک...؛ بدانید که آخرین امامان، مهدی قائم از ماست، او غالب بر اساس دین است، او انتقام گیرنده از ظالمین، او فاتح قلعه‌ها و منهدم کننده آنها، و غالب بر هر قبیله‌ای از اهل شرک است....»

3.6 - بیعت‌گرفتن رسمی

«ای مردم! من برایتان بیان کردم و به شما فهمانیدم، و این علی است که بعد از من به شما می‌فهماند، بدانید که من بعد از پایان خطابه‌ام شما را به دست دادن با خودم به عنوان بیعت با او و اقرار به او، و بعد از من به دست دادن با خود او فرا می‌خوانم.
بدانید که من با خدا بیعت کرده‌ام و علی با من بیعت کرده است، و من از جانب خداوند برای او از شما بیعت می‌گیرم...
‌ای مردم! شما بیش از آن هستید که با یک دست و در یک زمان با من دست دهید، و پروردگارم مرا مامور کرده است که درباره آنچه برای علی، امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) و امامانی که بعد از او می‌آیند و از نسل من و اویند، منعقد نمودم، از زبان شما اقرار بگیرم...پس همگی چنین بگویید: ما شنیدیم و اطاعت می‌کنیم و راضی هستیم و سر تسلیم فرود می‌آوریم درباره آنچه از جانب پروردگار ما و خودت درباره امر امامت اماممان، علی امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) و امامانی که از صلب او به دنیا می‌آیند به ما رساندی. بر این مطلب با قلبهایمان و با جانمان و با زبانمان و با دستانمان با تو بیعت می‌کنیم. بر این عقیده زنده‌ایم و با آن می‌میریم و با آن محشور می‌شویم. تغییر نخواهیم داد و تبدیل نمی‌کنیم و شک نمی‌کنیم و انکار نمی‌نماییم و تردید به دل راه نمی‌دهیم و از این قول بر نمی‌گردیم و پیمان را نمی‌شکنیم....»
آن گاه فرمود: «معاشر الناس فبایعوا الله وبایعونی وبایعوا علیا امیرالمؤمنین والحسن والحسین والائمة کلمة باقیة؛ ‌ای مردم! با خدا بیعت کنید و با من بیعت نمایید و با علی امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) و حسن و حسین و امامان از ایشان به عنوان کلمه باقیه، بیعت کنید.»
و فرمود: هر کس بیعت را بشکند به ضرر خویش شکسته است، و هر کس به آنچه با خدا پیمان بسته وفا کند، خداوند به او اجر بزرگی عنایت می‌فرماید....»
و در پایان خطبه فرمود: «معاشر الناس من یطع الله ورسوله و علیا و الائمة الذین ذکرتهم فقد فاز فوزا عظیما؛ ‌ای مردم! هر کس خدا و رسولش و علی و امامانی را که ذکر کردم اطاعت کند، به رستگاری بزرگ دست یافته است.» [27][28][29][30][31][32][۳۳]

4 - مراسم بعد از حدیث غدیر

در اینجا به برخی از وقایعی که بعد از خطبه غدیر اتفاق افتاده اشاره می‌کنیم:

4.1 - بیعت مردان

پس از پایان خطبه، مردم به سوی پیامبر و امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) هجوم آوردند، و با ایشان به عنوان بیعت دست می‌دادند و به پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و علی (علیه‌السّلام) تبریک می‌گفتند و پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرمود: «الحمد لله الذی فضلنا علی جمیع العالمین؛ حمد برای خدای است که ما را بر همه جهانیان برتری داد.» و صدای مردم بلند شد که «آری، شنیدیم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و جان و زبان و دستمان اطاعت می‌کنیم.» [34][35][36]
و پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مکرر می‌فرمود: به من تبریک بگویید، به من تهنیت بگویید؛ زیرا خداوند مرا به نبوت و اهل بیتم را به امامت اختصاص داده است.» [37][38]

4.2 - بیعت زنان

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دستور دادند تا ظرف آبی آوردند و پرده‌ای زدند که نیمی از ظرف آب در یک سوی پرده و نیم دیگر آن در سوی دیگر قرار بگیرد و زنان با قرار دادن دست خود در یک سوی آب، و امیرمؤمنان در سوی دیگر، با آن حضرت بیعت نمایند. همچنین دستور دادند تا زنان هم به حضرتش تبریک و تهنیت بگویند و این دستور را درباره همسر خویش مؤکد داشتند. بانوی بزرگ اسلام، حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسّلام) نیز از حاضرین در غدیر بودند. همچنین کلیه همسران پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در آن مراسم حضور داشتند.

4.۳ - عمامه‌گذاری

پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بعد از پایان خطبه، عمامه خود را که «سحاب» نام داشت به عنوان تاج افتخار بر سر امیرمؤمنان قرار دادند و انتهای عمامه را بر دوش آن حضرت آویزان نمودند و فرمودند: «عمامه تاج عرب است.»
خود امیرمؤمنان در این باره فرمود: «پیامبر در روز غدیر خم عمامه‌ای بر سرم بستند و یک طرفش را بر دوشم آویختند و فرمودند: «خداوند در روز بدر و حنین، مرا به وسیله ملائکه‌ای که چنین عمامه‌ای به سر داشتند، یاری نمود.» [39][40]

4.4 - ظهور جبرئیل

مسئله دیگر این بود که مردی زیبا صورت و خوشبو در کنار مردم ایستاده بود و می‌گفت: «به خدا قسم! روزی مانند امروز هرگز ندیدم که تا چه‌اندازه [پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)] کار پسرعمویش را مؤکد نمود و برای او پیمانی بست که جز کافر به خداوند و رسولش، آن را بر هم نمی‌زند. وای بر کسی که پیمان او را بشکند! »
در این وقت عمر نزد پیامبر آمد و گفت: شنیدی این مرد چه گفت؟! حضرت فرمود: آیا او را شناختی؟ گفت: نه. حضرت فرمود: «او روح الامین جبرئیل بود. تو مواظب باش این پیمان را نشکنی، که اگر چنین کنی خدا و رسول و ملائکه و مؤمنان از تو بیزار خواهند بود.» [41][42][43][44]

4.۵ - معجزه ولایت

در آخرین ساعات از روز سوم اقامت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در غدیر و پایان یافتن مراسم بیعت، «حارث فهری» همراه دوازده نفر از اصحابش نزد پیامبر آمد و گفت: ‌ای محمد! از تو سؤال دارم:
1. آیا شهادت به یگانگی خداوند و پیامبری خودت را از جانب پروردگارت آورده‌ای یا از پیش خود گفتی؟
2. آیا نماز و زکات و حج و جهاد را از جانب پروردگار آورده‌ای یا از پیش خود گفتی؟
۳. آیا این علی بن ابی‌طالب را که گفتی: «من کنت مولاه فعلی مولاه...» از جانب پروردگار گفتی یا از پیش خود گفتی؟
حضرت در جواب فرمود: «خداوند به من وحی کرده است و واسطه بین من و خدا جبرئیل است و من اعلان کننده پیام خدا هستم و بدون اجازه پروردگارم خبری را اعلان نمی‌کنم.»
حارث گفت: «خدایا! اگر آنچه محمد می‌گوید حق و از جانب توست، سنگی از آسمان بر ما ببار یا عذاب دردناکی بر ما بفرست!»
همین که سخن حارث تمام شد و به راه افتاد، خداوند سنگی را از آسمان بر او فرستاد که از مغزش وارد و از بخش پایین بدنش خارج شد، و او را درجا به هلاکت رساند.[45][46][47][48][49][۵0]
 

 - پانویس

1.  مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳7، ص21۵ - 216.    

2.  بحرانی، شیخ عبدالله، عوالم العلوم، ج2، ص192.    

۳.  مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳7، ص211.    

4.  بحرانی، شیخ عبدالله، عوالم العلوم، ج2، ص187.    

۵.  مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳7، ص11۳.    

6.  مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳7، ص114.    

7.  مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳7، ص111.    

8.  مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳7، ص1۵8.    

9.  امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج1، ص10.    

10.  امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج1، ص268.    

11.  مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج21، ص۳87.    

12.  مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳7، ص17۳.    

1۳.  مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳7، ص20۳.    

14.  امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج1، ص10.    

1۵.  امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج1، ص24.    

16.  بحرانی، شیخ عبدالله، عوالم العلوم، ج2، ص۵1.    

17.  بحرانی، شیخ عبدالله، عوالم العلوم، ج2، ص127.    

18.  مائده/سوره۵، آیه67.    

19.  مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳7، ص206.    

20.  بحرانی، شیخ عبدالله، عوالم العلوم، ج2، ص180.    

21.  امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج1، ص12.    

22.  امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج1، ص294.    

2۳.  سید بن طاووس، علی بن موسی، طرائف، ص121.    

24.  میر حامد حسین هندی، عبقات الانوار، جلد غدیر.

2۵.  نساء/سوره4، آیه47.    

26.  مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳7، ص211.    

27.  مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳7، ص217.    

28.  بحرانی، شیخ عبدالله، عوالم العلوم، ج2، ص19۳.    

29.  امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج1، ص۳99 - ۳40.    

۳0.  شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص6۳ - 7۳.

۳1.  فرج الله، سید محمدرضا، الغدیر فی الاسلام، ص84 - 209.

۳2.  قمی، شیخ عباس، فیض الغدیر.

۳۳.  میر حامد حسین هندی، عبقات الانوار، جلد غدیر.

۳4.  مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳7، ص217.    

۳۵.  مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳7، ص1۳۳.    

۳6.  امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج1، ص271.    

۳7.  مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳7، ص1۵9.    

۳8.  امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج1، ص274.    

۳9.  امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج1، ص291.    

40.  بحرانی، شیخ عبدالله، عوالم العلوم، ج2، ص199.    

41.  مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳7، ص120.    

42.  مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳1، ص۵9۳.    

4۳.  بحرانی، شیخ عبدالله، عوالم العلوم، ج1۵، ص8۵.

44.  بحرانی، شیخ عبدالله، عوالم العلوم، ج2، ص1۳6.    

4۵.  مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳7، ص1۳6.    

46.  مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳7، ص162.    

47.  مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳7، ص167.    

48.  بحرانی، شیخ عبدالله، عوالم العلوم، ج2، ص۵6.    

49.  بحرانی، شیخ عبدالله، عوالم العلوم، ج2، ص۵7.    

منبع: 

ویکی فقه

نظر دهید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • Lines and paragraphs break automatically.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.