شهید باکری و حق الناس

این فیلم آموزشی به مبحث جامعه اسلامی از فصل ششم درس پانزدهم کتاب پیام های آسمان به حقّ النّاس می‌پردازد.

با توجه به آنچه درباره حق الناس گفتیم، بد نیست که با نگاهی به زندگی شخصیت‌های برجسته تاریخ، رفتار آن‌ها را در خصوص رعایت حق الناس درک کنیم و الگوی خود قرار دهیم. در این بخش خاطره‌ای از شهید باکری نقل شده که توجه ایشان به این مقوله مهم را به خوبی نشان می‌دهد

آقا مهدی

باران بند آمده بود امّا هنوز از ساقۀ علف ها آب می چکید و دشت پُر از گودال های آب شده بود. عکسِ آسمان بر سطح لرزان گودال های آب، تماشایی بود. انگار صدها آیینۀ شکسته را کنار هم چیده بودند. ابرهایی که هر لحظه به شکلی درمی آمدند، در مقابل آن آیینه ها خودشان را برای سال نو آماده می کردند. خورشید از پشت کوه ها سرک می کشید و سلاح ها و کلاه های آهنی را برق می انداخت. دهانۀ توپ ها و خمپاره اندازها را با کیسه های نایلونی پوشانده بودند تا آب به داخلشان نرود.

سردار جزیره مجنون

خوب یادم هست توی محل ما یک دیوارِ خشت و گِلی بلند بود. بزر گترها همیشه به ما می‌گفتند: «نباید زیر آن دیوار بنشینیم. چون دیوار خاک سست و کهنه دارد و هر آن ممکن است  فرو بریزد.» ما نمی‌دانستیم خاک کهنه و سست چه معنی می‌دهد. برای همین همیشه بعد از بازی و فوتبال، عرق ریزان زیر سایه بلندش می‌نشستیم و خستگی می‌گرفتیم. از بین ما فقط یکی از بچه ها بود که دورتر می‌نشست و با نگرانی نگاه مان می‌کرد.

Subscribe to سردار شهید مهدی باکری