قهرمان
آتش پشتیبانی دشمن از ساعتها پیش فروکش کرده بود، اما تانکها بی امان شلیک میکردند و مجال هیچ حرکتی را به رزمندهها نمیدادند. روزی طولانی و خسته کننده بود. برای چند دقیقه فراموش کردند کجا هستند و برای چه آمده اند. هر سنگری به قربانگاهی بدل شده بود. آن همه ویرانی و اندوه، دیوار صبر و توانشان را در هم میشکست.
بی هدف و درمانده به جست و جوی کسانی رفتند که تا ساعت ها پیش با آ نها همراه بودند و حالا یادشان لحظه ای تنهایشان نمیگذاشت.