Skip to main content

دانشجویان، علیه پهلوی

نقش پیشرویی اجتماعی، یکی از کارکردهای ثانوی اما طبیعی دانشگاه‌هاست. در جوامع و کشورهای گوناگون، دانشگاه‌ها طلایه‌دار حرکت‌های پیشروانه، نوگرایانه، اصلاحی و یا انقلابی جوامع خود هستند.

 در نوشتار پیش رو برآنیم تا با استناد به مدارک و اسناد سفارت سابق آمریکا در تهران (لانه جاسوسی آمریکا)، بخشی از حضور و نقش دانشجویان را در راستای پیروزی نهضت انقلاب اسلامی مورد اشاره قرار دهیم. 
 

در گزارش ارسالی از سفارت آمریکا در تهران به وزارت امورخارجه آمریکا آمده است: 
 

«از ماه نوامبر [پاییز 1346] اعتصاب‌ها و تظاهرات دانشجویی چندی در مؤسسه‌های متعدد دانشگاهی در تهران، اصفهان و شیراز وجود داشته است. دانشجویان در تشییع جنازه تختی، کشتی‌گیر پهلوان، شرکت گسترده داشتند و به آن جنبه سیاسی بخشیدند. هنوز فعالیت‌های دانشجویی ادامه دارد و تعدادی از دانشجویان بازداشت شده‌اند و طبق گزارش‌های واصله قرار است دانشجویان دانشگاه تهران در سالگرد مرگ مصدق (5 مارس) [اسفند ماه] تظاهرات کنند. این که فعالیت‌های دانشجویی انگیزه مستقیم سیاسی دارد یا نه مشخص نیست، لیکن ظاهراً حکومت را عصبانی کرده است«...[1] 
 

دهم خرداد 1357 هم کنسولگری آمریکا در ایران به ناآرامی‌های دانشجویی در اصفهان اشاره کرده و می‌نویسد: در نهم ماه می [19 اردیبهشت 1357] تظاهرات در اصفهان با شلیک پلیس به جمعیت عظیم در دو نقطه که منجر به 4 یا 5 کشته (حداقل یک نفر رهگذر بی‌گناه یک بیمار که از پنجره بیمارستان واقعه را تماشا می کرد) و حداقل 12 نفر زخمی که نیاز به بستری شدن در بیمارستان پیدا کردند، به اوج خود رسید. این ارقام از بیمارستان‌هایی که کشته و زخمی‌ها را به آنجا برده بودند به دست آمد. ضرب این خشونت باعث شد که تظاهرات از آن پس انجام نگیرد... ولی در محوطه دانشگاه، داستان صورت دیگری گرفته است. هم دانشگاه اصفهان و هم دانشگاه آریامهر با اعتراضات کورکورانه گروه‌های دانشجویی خود روبه‌رو شده‌اند. این اعتراضات از گردهمایی‌های عمومی صلح‌آمیز و پرجمعیت تا مسدود شدن راهروها و خیابان‌های محوطه‌های دانشگاه بوده است. در دانشگاه اصفهان، حداقل شش اجتماع عمومی برگزار گردید که بسیار منظم و خالی از خشونت بود ولی از نظر استراتژیکی طوری ترتیب داده شده بود تا از آمد و شد وسائط نقلیه در خیابان ممانعت کند و حداقل در دو مورد مانع از ورود به سالن‌های امتحان شده بود. حدود 60 درصد دانشجویان در سر کلاس حاضر شده‌اند، و این میزان در جلسات امتحان به 75 درصد می‌رسد ولی حداقل در یک مورد اکثریت دانشجویان حاضر در یک جلسه امتحانی اوراق امتحانی خود را بی‌جواب و سفید ارائه کردند. 
 

 اعتراضات دانشجویان بر دو موضوع تکیه می‌کند: بررسی وحشی‌گری و کشتار توسط پلیس در پاسخ به گردهمایی‌های بدون خشونت و درخواست تحقیق و محاکمه افراد مسئول تیراندازی؛ و نیز تقاضای تأخیر در موعد امتحانات تا آنها که نتوانسته‌اند درس‌هایشان را مطالعه کنند فرصت خوبی برای این کار داشته باشند، و آنها تفاوتی میان آنها که در تظاهرات شرکت کرده یا نکرده‌اند قائل نیستند. دانشگاه دو دانشکده را تعطیل اعلام کرده و برنامه امتحان چند درس را تغییر داده، ولی در اکثر موارد بر برنامه تعیین شده قبلی اصرار می‌ورزد و مدعی است که کسانی که نتوانند اوراق امتحانی خود را بنویسند در دوره آینده از آنها نام‌نویسی به عمل نخواهد آمد. خیلی‌ها این تهدید ر ا باور ندارند، ولی بسیاری از آنها حداقل در مورد برخی از امتحاناتشان از ترس پذیرفته نشدن در دوره بعد به نوشتن اوراق امتحانی خود می‌پردازند. در دانشگاه آریامهر در اصفهان که بیشتر مرکب از دانشجویان سال اول است، اعتراضات بیشتر شکل تحریم کلاس‌ها را به خود گرفته است. در ماه حاضر، حضور در کلاس درس به 15% رسیده است. گردهمایی، تظاهرات و یا اعمال دیگری صورت نگرفته است، ولی گزارشات وسیعی در مورد تهدیدهای جدی علیه آنها که در کلاس حاضر می‌شوند بوده است.  
 

مدیریت دانشگاه مراقب حضور دانشجویان است و به دانشجویان تا چهارشنبه 24 ماه می [3 خرداد 1357] فرصت داده است که به کلاس‌ها بازگردند. به عنوان چاشنی، همه امتحانات به اوایل ژوئیه موکول شده است. در جمعه 26 ماه می [5 خرداد 1357]، پلیس محوطه دانشگاه پس از آنکه از همه خواست تا از محوطه خارج شوند وسایل شخصی 500 دانشجو (از 620 نفر) را از خوابگاه‌ها جمع‌آوری کرده در کیسه‌های پلاستیک قرار داد. این کیسه‌ها در محل در ورودی محوطه دانشگاه نگهداری شد و از دانشجویان مربوطه خواسته شد که بیایند و اسباب‌های خود را به خانه ببرند و در ترم آینده جهت پذیرفته شدن مجدد در دانشگاه اقدام نمایند.  
 

در حالی که خوف بروز خشونت بود در یکشنبه صبح بسیاری از دانشجویان وسایل خود را برداشته به خانه بردند، به استثنای بعضی‌ها که التماس می‌کردند تا به آنها فرصت دیگری داده شود. اساتید گزارش می‌دهند که میانگین حضور دانشجویان از شنبه تاکنون به 25 % رسیده است، ولی آنها نمی‌دانند که آیا این افزایش حضور به علت موفقیت التماس‌ها بوده است، یا اینکه بعضی از دانشجویان بدون اجازه در سر کلاس حاضر شده‌اند تا مبادا از دانشگاه اخراج شوند.  
 

علاوه بر این اقدامات کلی، مقامات دانشگاه اقداماتی علیه دانشجویانی که به نظرشان «رهبران» این ناآرامی‌ها هستند به عمل می‌آورند. دانشگاه اصفهان علیه 15 دانشجو به اتهامات جنایی اقامه دعوی کرده است و پرونده آنها در 13 و 15 ژوئن [23 و 25 خرداد 1357] مورد رسیدگی قرار خواهد گرفت. اتهامات شامل ایجاد آتش سوزی تا حمله و شکستن پنجره‌ها می‌گردد. در صورتی که اتهام این دانشجویان ثابت شود برای همیشه از نظام دانشگاهی ایران محروم خواهند شد.  
 

مقامات دانشگاهی گفته‌اند که این 15 نفر افرادی هستند که از میان 45 نفر آشوب‌گر اتهاماتشان سنگین‌تر است و امیدوارند که نتیجه محاکمات تأثیری مفید بر بقیه بگذارد. در دانشگاه آریامهر، مقامات سرگرم تنظیم لیستی شامل حدود 50 دانشجو که مجاز به ثبت نام در دوره آینده نیستند، می‌باشند. ولی بنا به گزارش‌های رسیده بر سر تعداد و بعضی از اسامی اختلاف‌نظرهایی وجود دارد در حالی که همه این تصمیم را اعلام کرده‌اند ولی از افشای اسامی خودداری نموده‌اند تا از اتحاد هر چه بیشتر میان دانشجویان اخراجی جلوگیری کرده و نیز باعث شود که این تهدید عاملی در تغییر رفتار در این تابستان باشد تا در دوره آینده به ثبت‌نام دوباره از آنها بینجامد.[2] 
 

دوم آبان 1357 گزارش سیاسی امنیتی سفارت آمریکا به تعهدات حکومت پهلوی در برابر دانشگاهیان اشاره کرده و می‌نویسد: «ابوالفضل قاضی شریعت پناهی، وزیر جدید علوم و آموزش عالی اعلام کرد که: لایحه بحث‌برانگیز استقلال دانشگاه‌ها پس گرفته خواهد شد. او پس از مشاوره با دانشگاه‌ها لایحه جدیدی ارائه خواهد داد. وی در مورد لایحه جدید امتیازات متعددی من جمله ماده مربوط به مصونیت دانشجویان از دستگیری در محوطه دانشگاه را متعهد گردید. رؤسای دانشگاه سیاسی نخواهند بود و مانند رؤسای ادارات توسط اعضای هیأت علمی هر یک از دانشگاه‌ها انتخاب خواهند شد. هیأت‌های امناء منحل خواهند شد و دانشگاه‌ها منفرداً مراجع تصمیم‌گیری جدیدی برای تعیین سیاست‌های دانشگاه ایجاد خواهند کرد. این امر شامل حفظ نظم در محوطه دانشگاه هم می‌شود. دولت گارد را از دانشگاه بیرون خواهد برد، استادانی که مجبور به بازنشستگی شده بودند، می‌توانند مشاغل دانشگاهی خویش را دوباره اختیار کنند و دانشجویانی که به علل سیاسی دستگیر شده‌اند آزاد خواهند شد.[3] 
 

البته تعهدات مذکور در زمان دولت وقت هرگز عملی نشد!ویلیام سولیوان سفیر آمریکا در تهران، گزارش خود را در مورد موقعیت سیاسی امنیتی تنظیم نموده و اوضاع موجود را چنین وصف می‌کند: «تهران دیروز در تمام روز با تظاهرات عظیم دانشجویی در داخل و خارج دانشگاه روبه‌رو بود .تمام مدارس در تهران به خاطر ریختن هزاران دانش‌آموز دبیرستانی به خیابان‌ها و یا تجمع در دانشگاه تهران جایی که عظیم‌ترین تظاهرات در آنجا صورت می‌گیرد، بسته شدند. در فضای داخل دانشگاه دانشجویان (همچون گذشته) به گروه‌های مذهبی و چپی تقسیم شدند. چپی‌ها برای نماز جماعت که به مفهوم باشکوه جلوه دادن اختتام این اجتماع می‌باشد، نماندند.دانشجویان قطعنامه‌ای 17 ماده‌ای از آن جمله، آزادی همه زندانیان سیاسی، برگشت [آیت‌الله] خمینی و تصویب دولت جهت اجباری کردن اقامه نماز جماعت ظهر در همه مدارس، صادر کردند. گروه کوچکی از دانشجویان شعاردهنده صبح روز 25 اکتبر از جلوی سفارت رد شدند، و نیز از ظهر چند گروه مشابه از دانشجویان معترض در گوشه و کنار تهران مشاهده می‌شدند. نیروها اقدام به دستگیری و متفرق کردن جمعیت‌هایی کرده‌اند که تمرد نموده‌اند، ولی گروه‌های راهپیما معمولاً آزاد بودند.نظریه: راهپیمایان روزمره و دانشجویان می‌دانند که مسئولین حکومت نظامی به آنها اجازه خواهند داد برای 26 اکتبر موقعیت ناپایدار بالقوه‌ای ایجاد کنند. دانشجویان بدون شک مجدداً متشکل خواهند شد. اگر جمعیت عظیمی در خارج دانشگاه دور هم جمع شود و تظاهرکنندگان بزرگسال نیز به آنها بپیوندند، که البته تا به حال چنین نشده، آنگاه امکان وقوع برخورد جدی خواهد بود... سولیوان.» [4] 
 

وی در گزارش سیاسی امنیتی خود به وزارت امور خارجه آمریکا در واشنگتن می‌نویسد: «در تهران دانشجویان در زمین چمن دانشگاه طبق معمول به تظاهرات پرداختند، یک شاهد آمریکایی گفت به نظر می‌رسد گروه‌های چپی و اسلامی اختلافاتشان را رفع کرده‌اند. آنها به جای این که مثل دفعه قبل تجمعات جداگانه ای داشته باشند با هم اجتماع کردند. جمعیت کثیری هم در خیابان‌ها تظاهرات نمودند. مطبوعات جمعیت را در حدود صد هزار نفر تخمین زده‌اند، اما شاهدان عینی مورد اعتماد آن را 15 تا 20 هزار گزارش داده‌اند... سولیوان.»[5] 
 

سولیوان سه روز بعد (5 نوامبر) طی گزارشی امنیتی و محرمانه، موضوع راهپیمایی دانشجویان و کشتار آنان را چنین وصف می‌کند: «در تهران که برای روزها شاهد راهپیمایی دانشجویان بدون خشونتی قابل ملاحظه بود، هنگامی که دانشجویان سعی داشتند از دانشگاه تهران به طرف خیابان ها حرکت کنند سربازان به روی جمعیت تیراندازی کردند. این نمایش دو بار در 3 و 4 نوامبر هنگامی که دانشجویان قصد داشتند یک مرتبه دانشگاه را ترک کنند اجرا شد. در اولین روز سربازان با استفاده از باطوم به جمعیت یورش بردند و گاز اشک‌آور شلیک کردند. دانشجویان در گروه‌های همیشگی و به شیوه جنگ و گریز به اخلال‌گری پرداختند و به ساختمان‌ها در منطقه آسیب رساندند. دیروز راهپیمایی بزرگ داخل دانشگاه با برخورد با سربازان در راه ورودی اصلی دانشگاه روبه‌رو شد، هنگامی که سربازان به آنان گفتند که متفرق شوند به طرفشان سنگ و بطری پرتاب کردند. یک شاهد عینی به خبرنگار گفت که سربازان گاز اشک‌آور شلیک کردند، سپس تیرهوایی شلیک کردند و سرانجام به طرف جمعیت تیراندازی کردند. گزارشات مربوط به تلفات به‌طور وسیعی با یکدیگر اختلاف دارند. این واقعه شبیه واقعه میدان ژاله نبود ولی گزارشات اشاره به چیزی بین 2 و 10 کشته دارند. دولت تیراندازی را قبول دارد ولی در این مورد که تلفاتی وجود داشته انکار می‌ورزد. رئیس دانشگاه تهران که تلاش نموده اعتبارش را در نزد دانشجویان حفظ کند نیز با اینکه 11 نفر زخمی شدند منکر کشته شدن کسی گردید... سولیوان.» [6] 
 

در سند دیگری از اسناد لانه جاسوسی آمده است: «منبع: معتمد یک عضو بلند پایه و قدیمی تشکیلاتی برجسته در جنبش مخالفین میانه روی ایران که تماس‌های مستمر و صمیمانه با رهبری این تشکیلات دارد. گزارش‌های پیشین وی مستمراً تایید شده‌اند.در تاریخ 25 و 26 نوامبر [از طرف] آیت‌الله خمینی دستوراتی برای حامیان و «برادران دینی» وی مبنی بر انجام تظاهرات علیه مقامات دولت ایران در خلال ماه محرم به تهران رسید.... در مساجد و دیگر مکان‌ها جلساتی تشکیل می‌شود تا تاریخ و محل برگزاری تظاهرات وسیع تعیین گردد. اظهارنظر منبع: در حال حاضر هیچ کس نمی‌تواند با اطمینان بگوید که اکثریت ایرانیان به دستور [آیت‌الله] خمینی با مایه گذاشتن از جان در تظاهرات راهپیمایی شرکت جسته و با ارتش به مقابله برخواهند خواست. ولی به نظر می‌رسد که تظاهرات همه‌گیر علیه شاه در ماه محرم احتمالاً انجام خواهد گردید. احساسات ضدشاهی بین دانشجویان، بازاریان و دیگر عناصر «قابل تحریک» بسیار شدید بوده و اینها حتماً دستورات [آیت‌الله] خمینی را اجرا خواهند نمود.» [7] 
 

سولیوان وضعیت مدارس و دانشگاه‌ها در 23 دسامبر 1978 را نیز چنین وصف کرده است: «همان‌طوری که قابل پیش‌بینی بود امروز صبح در تهران بازگشایی دبیرستان‌ها موجب تجمع دانش‌آموزان و تظاهرات بر علیه شاه در اغلب دبیرستان‌ها شد. این اولین تظاهرات خیابانی بعد از عاشورا در تهران بود. بسیار بعید است که امروز در دبیرستان‌ها آموزش و درسی داده شده باشد. در حقیقت ما گزارشاتی دریافت کرده‌ایم که دبیرستان‌ها بلافاصله بعد از شروع تظاهرات بسته شدند. البته این امر باعث می‌شود که دانش آموزان به خیابان‌ها کشیده شوند و جوانان در نقاط مختلف شهر فریادکنان دست به تظاهرات بزنند. امروز صبح چنین گروهی نیز در حالی که از جلوی سفارت می‌گذشتند فریادکنان شعار (یانکی به خانه‌ات برگرد) می‌دادند. این تظاهرات در دانشگاه تهران با تحصن اساتید که تقاضای بازگشایی دانشگاه را داشتند ادغام شد. جمعیت زیادی از دانش‌آموزان و دانشجویان امروز صبح در خارج دانشگاه اجتماع کردند. واحدهای نظامی خیابان شاه‌رضا را بستند و اجازه ندادند که یک نفر داخل دانشگاه و یا از آن خارج شود... سولیوان.»[8] 
 

و سرانجام:«از: سفارت ایالات متحده امریکا، تهران ـ 1540به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی سی ـ خبر کوتاه و فوریدر ساعت 11:10 گروهی از تظاهرات کنندگان به محوطه سفارت وارد شده و سپس به طبقه همکف ساختمان وارد شدند. تمامی کارمندان نمایندگی در طبقات فوقانی ساختمان قرار دارند. در طبقه همکف، سربازان نیروی دریایی با استفاده از گاز اشک‌آور در حال متفرق کردن تظاهرات کنندگان هستند. لینگن[9] 
 

با مخابره تلکس شماره 1540، پرونده سیاسی و دیپلماتیک سفارت ایالات متحده آمریکا در تهران، در ساعت 11:10 صبح روز 13 آبان 1358 بسته شد. هنگامی که دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، سفارت آمریکا را که به لانه جاسوسی علیه انقلاب اسلامی و نظام تازه تأسیس جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده بود، تسخیر کردند.  
 

 

پی‌نوشت‌ها: 
 

[1]. اسناد لانه جاسوسی آمریکاک کتاب نهم، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1386، صص 353 و 354، سند 2 مارس 1968 – 11 اسفند 1346. 
 [2]. همان، صص 69 ـ 71، سند شماره 35: 31 می 1978 - 10 خرداد 1357.

 [3]. همان، صص 221 و 222، سند شماره 108: 24 اکتبر 1978 ـ 2 آبان 1357. 

 [4]. همان، صص 224 و 225، سند شماره 109: 25 اکتبر 1978 - 3 آبان 1357. 

[5]. همان، ص 249، سند شماره 122؛ 2 نوامبر 1978 - 11 آبان 1357. 

[6]. همان، ص 254، سند شماره 126، 5 نوامبر 1978 - 14 آبان 1357. 

[7]. همان، کتاب هفتم، ص 21، سند شماره 5: اواخر نوامبر 1978 - اوایل آذر 1357 (در ماه محرم). 

[8]. همان، کتاب نهم، ص 662، سند شماره 354: 23 دسامبر 1978 - 2 دی 1357.

 [9]. همان، ص ج، نوامبر 1979 - 13 آبان 1358.

منبع: برگرفته از سایت انقلاب اسلامی- 22bahman.ir

نظر دهید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • Lines and paragraphs break automatically.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.