حواسش حتی به صدای ماشین هم بود!
خانه اش در انتهای یک کوچهٔ فرعی بود. شب ها که دیروقت از محل کار به خانه باز می گشت، ماشین را سر کوچه خاموش می کرد و تا انتهای کوچه هل می داد، تا نکند صدای آن مزاحمت برای همسایه ها باشد. صبح زود هم که از خانه بیرون می زد، ماجرا همین بود: ماشین را تا سر کوچه هل می داد.

این مطلب به مبحث جامعه اسلامی از فصل ششم درس پانزدهم کتاب پیام های آسمان به حقّ النّاس می‌پردازد.

نظر دهید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • Lines and paragraphs break automatically.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.