تاریخ شهادت: 
07 مهر 1۳60

«انسان از راه اندیشه پرواز می‌کند، کاوش می‌کند، می‌بیند، به رازها پی می‌برد، مناعت طبع پیدا می‌کند، از اسارت هوس‌ها، غرض‌ها، حسادت‌ها، خودبینی‌ها رها می‌شود و سرانجام، از راه اندیشه به آرامش درون می‌رسد. به اقلیم وجود آن‌ها پا می‌نهد و بر دیدگاهی رفیع می‌ایستد. افق بی‌کران و نامتناهی اقلیم الهی را می‌بیند و بر صفحه رادار اندیشه خود، عوارض مادی را نمی‌بیند؛ یک صفحه شفاف روحانی و ربانی می‌بیند که لکه‌های عوارض مادی بر آن محسوسند.»(سخنی از شهید فلاحی)

زندگینامه و آموخته‌ها

خانواده امیر سرلشکر شهید ولی‌الله فلاحی در 1۳10، زمانی که در روستای "کولج" شهرستان طالقان زندگی می‌کردند، صاحب پسری شدند که نامش را به عشق امیرالمومنین علی(ع)، ولی‌الله نهادند.(حسینیا، ص ۵) ولی‌الله دوره دبستان را در طالقان گذراند. وی در چهارده سالگی برای ادامه تحصیل روانه شهر تهران شد و دوران دبیرستان را در دبیرستان نظام تهران پشت سرگذاشت و در 1۳۳0 دیپلم گرفت. 

در مهر ماه همان سال به دانشگاه افسرى امام على(ع) راه یافت و دوره کارشناسی علوم و فنون نظامی را در 1۳۳۳ به پایان رساند. فلاحی با درجه ستوان دومی، در سال های 1۳۳9 تا 1۳4۳ برای فراگیری دوره آموزش کارگزینی نظامی و دوره عالی آجودانی به کشور آمریکا فرستاده شد. پس از بازگشت به ایران، در جایگاه استاد دانشگاه افسری کوشش‌های خود را دنبال کرد. وی به زودی توانست دوره مقدماتی آجودانی و دوره عالی را در دانشگاه نظام پایه گذاری کند. 

شهید فلاحی در 1۳48 دوره فرماندهی و ستاد را گذراند. سپس در 1۳۵1 با درجه سرهنگ دومی در جایگاه افسر ناظر صلح سازمان ملل در آتش‌بس جنگ ویتنام به همراه گروه دیگری از افسران ایرانی شرکت نمودند. در آن زمان استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا، دو میلیون ویتنامی را به خاک و خون کشیده بود. آن شهید تا 1۳۵۳ در ویتنام، انجام وظیفه کرد. پس از بازگشت از آن کشور، بار دیگر در دانشکده فرماندهی و ستاد(دافوس) به آموزش درس‌های نظامی ادامه داد.

مسئولیت‌هایش باعث نشد تا در رفتار و گفتار انقلابی شهید فلاحی خدشه‌ای وارد شود. او از همان آغاز خدمت نظامی علیه حکومت دست نشانده محمدرضا شاه پهلوى فعالیت می‌کرد. ولی‌الله از سال‌های 1۳۳0 تا 1۳۵2 چهار بار به زندان افتاد.(بری دیزجی و همکاران، ص ۳1)

شهید فلاحی که شایستگی‌های شگرفی داشت، در 12 مهر 1۳۵7 به درجه سرتیپی ارتقا پیدا کرد و در جایگاه معاونت فرماندهی مرکز پیاده شیراز کارش را آغاز نمود.(حسینیا، ص 8) فلاحی از نظر ضد اطلاعات ارتش شاه فردی نامطمئن بشمار می‌آمد و تنها مسئولیت‌های درجه دو را می‌توانست داشته باشد. 

اوج تلاش‌های شهید فلاحی علیه حکومت وابسته به بیگانگان پهلوى دوم، به بهمن ماه 1۳۵7 برمی‌گردد. با پافشاری و پیگیری او حکومت نظامى طاغوتیان در شیراز لغو گردید، نیروهای ارتشی از سطح شهر شیراز گردآوری شدند و مسئولیت بر دوش شهربانى گذارده شد که کمک بزرگی به مردم انقلابی بود.(همان، ص 1۳)

دوران انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی

با پیروزی انقلاب اسلامى در 22 بهمن 1۳۵7، فروپاشی نظام شاهنشاهی 2۵00 ساله در ایران، رانده شدن پنجاه هزار مستشار خارجى نظامی آمریکایی که ایران را در عمل در اشغال خود داشتند و بسته‌شدن سفارت اسرائیل در تهران، دگرگونی‌های فراوانی در همه نهادهای کشوری و لشکری به جامانده از نظام طاغوت وابسته به بیگانگان پدید آمد. 

سرتیپ فلاحی که بازنشسته شده بود، به درخواست شهید سپهبد "محمدولی قرنى"، نخستین رییس ستاد مشترک ارتش جمهورى اسلامى ایران، و پذیرش شوراى انقلاب اسلامى، در پایان 1۳۵7 به خدمت باز می‌گردد و به سمت فرمانده نیروى زمینى ارتش جمهوری اسلامی برگزیده می‌شود. 

چند روز پس از پذیرش این مسئولیت، گروهک ضدانقلاب حزب دموکرات کردستان و گروهک کومله با پشتیبانی آمریکا، اسرائیل و نوکرشان، صدام حسین، علیه انقلاب نوپای مردم ایران به شورش و آشوب دست می‌زنند. آنها پادگان سنندج را محاصره می‌کنند.

شهید فلاحی در 2۵ اسفند 1۳۵7 سه گردان را راهی سنندج می‌کند تا در کنار دیگر رزمندگان اسلام در آن استان، آتش فتنه‌گری ضدانقلاب را خاموش نمایند، ولی با سستی دولت موقت، آشوب همچنان گسترش یافت. 

در 24 مرداد 1۳۵8، افراد ضد انقلاب، شهر مرزی پاوه را محاصره کردند که برخی از آنها چریک‌های مارکسیست وابسته به سازمان فدایی خلق بودند. شهید فلاحی به همراه شهید دکتر "مصطفی چمران" و فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به پاوه می‌روند تا شورش و فتنه را خاموش کنند. آنها با دریافت فرمان امام خمینى(ره) مبنی بر سرکوب دشمنان انقلاب و میهن‌فروشان وابسته به بیگانه، توانستند شهر پاوه را در 28 مرداد 1۳۵8 با همکاری نیروهای ارتشی و سپاهی آزاد کنند و ضد انقلاب را فراری دهند.(همان، ص ۳2)

پس از ترور "سپهبد قرنی" به دست تروریست‌های گروهک فرقان در سوم اردیبهشت 1۳۵8(الفت پور، ص 46)، فلاحی در 29 خرداد 1۳۵9 به جانشینی ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی برگزیده می‌شود. (بری دیزجی و همکاران، ص ۳1) 

شهید فلاحی برای نگهبانی از نظام جمهورى اسلامى ایران تا آنجا که در توان داشت، می‌کوشید هماهنگی لازم را میان ارتش و دیگر نیروها؛ مانند سپاه پاسداران و نیروهای مردمی پدید آورد(سجادی انصاری و همکاران، ص 9)، اما بنى صدر، رییس جمهورخیانت‌پیشه ایران به شدت با سپاه و شرکت نیروهای مردمی در جنگ تحمیلى عراق علیه ایران مخالف بود و کارشکنی می‌کرد. ارتش هم به تنهایی نمی‌توانست در برابر صدام حسین که شرق و غرب وی را پشتیبانی می‌کردند، به پیروزی دست یابد.

با برکناری بنی صدر از مقام فرماندهی کل قوا، امام خمینی(ره) در 21 خرداد ماه 1۳60 اختیارات فرماندهی کل را به‌طور موقت به شهید فلاحی واگذار نمودند که فرمان مسئولیت او به این شرح می‌باشد: «بسم الله الرحمن الرحیم، تیمسار ولی فلاحی، جانشین رییس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران، تا تعیین تکلیف جانشین فرماندهی نیروهای مسلح، ستاد مشترک مجاز است با استفاده از اختیارات مقام رهبری، مأموریت‌ها و وظایف محوله را انجام دهد. روح‌الله الموسوی الخمینی.»(صحیفه امام، ص 421)

تدبیرهای نظامی سرلشکر فلاحی باعث شد بسیاری از نبردها در کردستان و نیز در جنوب کشور با موفقیت انجام شود.(حسینیا، ص 81) وی تنها هفته‌ای 48 ساعت در ستاد مشترک ارتش در تهران حضور داشت و بی‌درنگ برای سرکشی به جبهه‌های جنوب کشور می‌رفت و کاستی‌ها را پیگیری می‌کرد.(سجادی انصاری و همکاران، ص 10)

شهید فلاحی نبرد "نصر" را برای آزادسازی خوزستان در زمان بنی صدر طرح‌ریزی کرد، ولی چون ناگریز بود راهبردهای خیانتکارانه بنی صدر مبنی بر استفاده نکردن از توان سپاه و نیروهای مردمی را رعایت کند، این نبرد دستاوردی نداشت. در نبرد "ثامن الائمه" در ۵ مرداد 1۳60 که پس از برکناری بنی صدر، با همکاری سپاه و ارتش و طرح‌ریزی مشترک سران این دو نهاد؛ از جمله شهید فلاحی انجام پذیرفت، در پیکاری سخت، شهر آبادان در ۵ مهر1۳60 پس از یک سال محاصره، آزاد می‌شود. برای نخستین‌بار شکست سختی بر دشمن بعثی به سرکردگی صدام حسین، فرمانروای کودتاگر عراق و وابسته به بیگانگان، وارد می‌گردد.

ویژگى‌هاى اخلاقى

ولی‌الله فلاحی از امیران بی‌پروای ارتش جمهوری اسلامی ایران است که پاکی نیت، دلبستگی به انقلاب اسلامی و همسویی با اندیشه‌های امام خمینی(ره) از ویژگی‌های برجسته وی می‌باشند. 

یک بار بنی صدر به دانشگاه افسری رفته بود، شهید فلاحی با فریاد شعار سر داد: «فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا.» بنی صدر با شنیدن این شعار تنها یک چیز گفت: «دانشگاه افسری هم از دست رفت!» فلاحی می‌گفت: «ما کسری موازنه(از نظر نیرو و ابزار جنگ با عراق) را با اعتقاد و ایمان به پاسداری از اسلام، انقلاب و وطن اسلامی جبران کرده‌ایم.» 

ولی الله فلاحی همیشه خود را وامدار شهیدان می‌دانست و در همین باره گفته است: «من در برابر عظمت روحی شهیدان و جانبازان احساس حقارت می‌کنم و در مقابل آنها سر تعظیم فرود می‌آورم.» 

شهید فلاحی از آنجا که راه خود را آگاهانه برگزیده بود، در نبردها با ایمان استوارش از ساز و برگ جنگی دشمن نمی‌ترسید و راه خود را مقدس می‌شمارد و می‌گفت: «جنگ ما نبردی حسینی است؛ ایمان در برابر ابزار جنگی.»(حسینیا، ص 16۵) 

آرام و بدون محافظ در نبردها در برابر دشمن می‌ایستاد و در برابر پافشاری دوستان مبنی بر احتیاط می‌گفت: «اگر نگهدار من خداوند است که من می‌دانم، شیشه را در بغل سنگ نگه می‌دارد؛ از من خاطر جمع باشید، انسان شهید نمی‌شود، مگر آن‌که پیش از آن کامل شده باشد.» 

آرزوی شهید فلاحی بنا به گفته محافظش، زمین‌گیر شدن ارتش عراق و آزادسازی آبادان بود.(همان، ص 148) فلاحی از تدبیر نظامی بالایی برخوردار بود که بسیاری از پیروزی‌ها را در نبردهای دفاع مقدس رقم می‌زد.(سجادی انصاری و همکاران، ص 7)

نحوه شهادت

به دنبال نبرد "ثامن الائمه"، فلاحی در هفتم مهر1۳60 در قرارگاه عملیاتی لشکر 77 خراسان در ماهشهر، از اسیران عراقی سان می‌بیند. او در همان‌جا لشکر 77 را به نام امام هشتم، امام رضا(ع)، "لشکر پیروز ثامن الائمه" خواند. 

در هفتم مهرماه و در پی آیین سان و رژه، سرلشکر فلاحی به همراه شهید سرتیپ "سیدموسی نامجو"، وزیر دفاع، سرلشکر خلبان شهید "جواد فکوری"، مشاور رییس ستاد مشترک ارتش، سردار سرلشکر شهید "یوسف کلاهدوز"، جانشین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و شهید "سید محمدعلی جهان‌آرا" ، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خرمشهر و آبادان، رهسپار تهران می‌گردند تا چگونگی شکستن حصر آبادان را به امام خمینی(ره) گزارش دهند. از آنجا که هواپیمای آنها نقص فنی پیدا کرده بود، ناگریز می‌گردند در همان روز سوار یک فروند هواپیمای ترابری سی- 1۳0 که رهسپار تهران بود، شوند. 

در ساعت 18:4۳ به دلیل ناروشنی ناگهان برق و چهار موتور هواپیما در نزدیکی تهران از کار می‌افتد و در جنوب غربی منطقه کهریزک، پس از فرود، بر روی زمین آتش می‌گیرد و سرنشینان آن به‌جز خلبان و کمک خلبان شهید می‌شوند. پیکر پاک شهید فلاحی به سفارش خود او در کنار مزار آیت الله سید محمود طالقانى در گورستان بهشت زهراى تهران به خاک سپرده می‌شود.(بری دیزجی و همکاران، ص ۳0) 

به یاد دلاوری‌های این فرمانده خستگی‌ناپذیر ارتش جمهوری اسلامی ایران، در 26 اسفند 1۳8۵ تندیس بزرگ این سرباز میهن اسلامی در مرکز فرهنگی دفاع مقدس خرمشهر نصب می‌گردد.

بخشی از وصیت‌نامه شهید

«وصیت من اجرای فرامان خدا، کتاب خدا و قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران است. زندگینامه و کارنامه من، قضاوت ملت ایران به‌ویژه ارتش ایران است. هیچ آرزوی دیگری در این جهان هستی به جز کمال انقلاب و کمال جهاد اکبر ندارم ... . می‌خواهم به پروردگار جهانیان معتقد باشید. به رسالت محمد امین و پیغمبران سلف و روز رستاخیز مومن باشید؛ به پیشوایان دین و مذهب از طوایف مختلف احترام بگذارید و تمام انسان‌هایی را که در گذشته، حال و آینده به نحوی از انها برای انسان‌های دیگر مفید بوده‌اند، محترم بدانید.»

 

شهید در نگاه بزرگان و همرزمان

گزیده‌ای از پیام تاریخی حضرت امام خمینی(ره) درباره شهادت سرداران اسلام در رویداد آتش‌گرفتن هواپیمای آن‌ها در هفتم مهر 1۳60، به این مضمون می‌باشد:

«با کمال تأثر و تأسف خبر دلخراش سانحه هوایی یک فروند هواپیمای نیروی هوایی که حامل شهدا و مجروحین جنگ اخیر بود و منجر به شهادت جمعی از خدمتگزاران به اسلام و ملت شهید‌پرور ایران گردید که در بین آنان تیمسار سرلشکر "ولی الله فلاحی"، تیمسار سرتیپ "نامجو"، تیمسار سرتیپ "فکوری" و آقای "کلاهدوز" بودند، واصل گردید. اینان، خدمتگزاران رشید و متعهدی بودند که در انقلاب و پس از انقلاب با سرافرازی و شجاعت در راه هدف و در حال خدمت به میهن اسلامی به جوار رحمت حق تعالی شتافتند. امید است که پس از پیروزی شرافت‌آفرین برای ملت و پس از زحمات طاقت‌فرسا در راه هدف و عقیده، روسفید و سرافراز به پیشگاه مقدس ربوبی، وارد و مورد رحمت خاصه واقع شوند.»(صحیفه امام، صص 264-26۳)

نظر دهید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • Lines and paragraphs break automatically.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.