آنهایی که این سردار را از نزدیک میشناختند، میدانند که او هیچ وقت خود را اسیر پست و مقام و لباس نکرد. تنها لباسی که دوست داشت، رنگ خاک داشت. چون میدانست آنچه از هر انسان باقی میماند، عمل خوب و بد اوست.
با هم مختصری از زندگی این سردار را مرور میکنیم. امیدوارم هر کدام از ما بتوانیم با سعی و تلاش و توکل به خدا، سردار قاسم سلیمانی دیگری برای کشور عزیزمان باشیم.
حالا دیگر خیلی از ما میدانیم که دنیا تغییرات زیادی کرده است. این تغییرات برای ملتها و آدمهایی که سالها تحت ظلم و ستم کشورهای ستمگر بودهاند، امید به آیندهای روشن را نوید میدهد. حالا دیگر معلوم شده است، آنهایی که شخصیتها و قهرمانهای پوشالی و کاغذی تولید میکردند، فقط برای ترساندن کشورها و ملتها این کار را میکردند.
شاید در قرن حاضر هیچ انقلابی مثل انقلاب اسلامی ایران که به رهبری حضرت امام خمینی(ره) به وقوع پیوست، نتوانسته است قهرمانهای واقعی به وجود بیاورد. قهرمانهای واقعی آنهایی هستند که از جان و مال و خانواده خود برای دفاع از مردمشان میگذرند. آنها هرگز به خودشان فکر نمیکنند، بلکه با ایمان به خدا برای رهایی ستمدیدگان تلاش میکنند. یکی از این مردان بزرگ تاریخ ایران زمین، مردی است به نام شهید حاج قاسم سلیمانی!
معلوم است که همه ما او را میشناسیم؛ او را که سالها گمنام و بیتوقع خدمت کرد. وقتی لازم بود، به پاسداری از مرزهای کشور عزیزمان مشغول شد، و زمانی دیگر وقتی ستمکاران به خلق و پرورش قهرمانهای دروغپرداز و بیرحمی چون «گروه داعش» پرداختند، بیآنکه خیلی از ما بدانیم، با مردم و جوانان همین سرزمین به جنگ آنها رفت و سالها بعد با افتخار دستش را بالا آورد و گفت: «پایان داعش را اعلام میکنم.»
نظر دهید