خواننده: رضا صادقی
بهم گفتن گلتُ آب برده، دیگه تنها شدی برا همیشه
کسى که دلشُ زده به دریا، به این راحتی ها پیدا نمیشه
بهم گفتن گلتُ آب برده، کسی از جاىِ اون خبر نداره
دیگه باید بشینى تا یه روزى، که دریا پرپرش رو پس بیاره
حالا میگن تورو با دسته بسته، تورو زنده زنده خاک کردن
نمیدونى که مادر چى کشیدم، منو با این خبر هلاک کردن
پُره حرفم پُره دردم عزیزم، ولى آغوش من امنِ هنوزم
بذار دستاتُ وا کنم عزیزم، تو آغوشِ تو راحت تر بسوزم
اگه دست تو رو نبسته بودن، می تونستی با یه لشگر بجنگی
تو بچه شیر این خاکی نترسی، تو می تونی که بی سنگر بجنگی
بگو تا داغِ تازم تازه تر شه، بهت لحظه آخر آب دادن؟
آخه مادر براىِ تو بمیره، که اینجورى تو رو عذاب دادن
برا عکسات رو پام لالایى خوندم، شباى بى کسى و بى قرارى
کى جرأت کرده دستاتُ ببنده؟ بمیرم تو مگه مادر ندارى؟
بهم برخورده مادر، بغض دارم، قسم خوردم دیگه دریا نمیرم
قسم خوردم گلم مثلِ خودِ تو، منم با دستاىِ بسته بمیرم
پُره حرفم پُره دردم عزیزم، ولى آغوش من امنِ هنوزم
بذار دستاتُ وا کنم عزیزم، تو آغوشِ تو راحت تر بسوزم
نظر دهید